خوب نتونستیم ک بریم...نمیتونم خیلی قضیه رو اینجا باز کنم ولی خیلی ضرر کردیم ..ماشیممونو فروختیم ..عروسی و زود گرفتیم ...خانواده ی عوضی شوهرم هیچکاری نردن و از زیر خرج ها در رفتن ...سنگینی و بار همه چی افتاد گردن خانواده من...خودمونم خیلی ضرر کردیم...

حالا الان داریم وسایلامونو کم کم میخریم تا وقتی مادرم از کانادا برگشت زندگیمونو شروع کنیم ...

 

باید خونه بخریم و ماشین و اینا..نمیدونم ک خدا چی میخواد ولی خودمو میسپارم بهش ..

دلم امروز دوباره خیلی گرفته بود