اپلیکیشنو پاک کردم

دو روز اپلیکیشنه رو داشتم‌‌‌...

این ک‌میدیدم ادمای زیادی مسیج میدن و خیلیاشون از همسرمم خوش ظاهر ترن حس خوبی داشت...

ولی اصلا نتونستم جواب کسی رو هم بدم...

بدم میومد...

اپلیکیشنه رو پاک کردم...

ولی با میم هم صحبت نمیکنم. روزا دقیقا همینطوری سرد سرد میگدزن...

بچم یک ماه و نیم دیگه ب دنیا میاد

و من غمگین تربنم...‌

سوختن

دلم میسوزه از اون سالهای دوستی عاشقانه ک تبدیل شدن ب این روزهای پر نفرت متاهلی...

راسته ک اینایی ک پله های دادگاه طلاق و بالا میره..همشون ی روزی عاشق بودن...

نمیدونم فقط میدونمومن لایق توجه و عشق بودم و الان ندارم...

نمیتونم خودمو بزنم ب اون راه و...

ی اپلیکیشن دوست یابی ریختم ک با یکی دوس شم ولی جواب کسی و ندادم و پاکش کردم...

این دفعه رو اینطوری خودمو نجات دادم...

دفعه ی بعد چی؟؟؟

تازه درک میکتم چرا زن ها ب سمت خیانت ب همسر میرن..‌

لابد مثل من بارها تحقیر شدن و نادیده گرفته شدن...

حق دارن شاید

مشاوره

من با این ادم دیگه مشاوره ام نمیرم

چون بیشعوره و قطعا چیزی تغییر نخواهد کرد

تغییرات

چند چیز اساسی توی وجود من تغییر کرد

مثلا

وقتی نی نی تکون میخوره ازش نمیخام ک دستشو بزاره و حس کنه

چون عکس العمل و اکراهش حالمو بد میکنه..

.با اینکه دوست دارم ک توجه ش ب ما میبود ولی با حسرت خودم از تکونای بچه م تنهایی لذت میبرم

یا قبلا وقتی حتی قهر بودیم باید ی تیکه ای از بدنم باهاش در تماس میبود تاخوابم ببره...الان بدم میاد...نمیخام اصلا هیچ تماسی باشه

ی چیز بد وحشتناک دیگه ک تغییر کرده توی وجودم...نمیتونم نگاهش کنم.‌‌.. واقعا نگاه کردن بهش برام سخت شده....خیلی خیلی سخت!!!!!!

قبلا موقعی ک پریود میشدم از شدت درد ازش میخاستم ک‌پاهامو ماساژ بده... همیشه با اکراه ماساژ میداد...حتی یکبار بهم گفت مگه من دلاک تم ؟وقت حاملگی با توجه ب حرکات جنین ی روزایی واقعا پا درد های بدجوری و تجربه کردم و اونم همیشه ب اصرار من و نه ب میل خودش مایاژم داد ...الان دیگه ازش درخواست ماساژ نمیکتم ...اینو دو سه روزه ک شروع کردم

قبلا ازش میخواستم ک اضافه کار واینسه و بیاد خونه...الان‌دیگه اهمینی نداره زود اومدنش...

از ۳ ..۴ روز پیش انگار تیکه های مهمی از وجود من از میم کنده شد....

حیف از این همه سال..‌

نباید اینطوری میشد....

کمک

یکی نجاتم بده ازین زندگی بظاهر مشترک لجن