خیال باطل
۱۰۰ روز ک هیچی فکر کنم ب ۳ روز هم نرسید این قضیه...
نشد ۱۰۰ روز لبخند ب لبم باشه در عوض ۱۰۰ روز ی چشمم اشک بود ی چشمم خون
دلم میخواد هر چیزی از لین زندگی ک برام مهمه رو توی ی کوله جمع کنم و برم..
برم یجا ... با امنیت برم...امن باشه برام رفتن...
برم کسی بازخواستم نکنه
برم برام بد نباشه...
برم کسی ب زور نخواد یرم گردونه
برم مسئولیت روی دوشم نباشه
برم پولم تموم نشه...
کاش میشد بخدا...
خسته م انقدر
از همه چی
اگر یکی گوگل سرچ کنه طلاق عاطفی ...بنظرم گوگل شخص شخیص منو باید ب سرچ کننده معرفی کنه..چون مم احتمالا دقیق ترین توضیحات و میتونم بدم.
خسته م .
+ نوشته شده در پنجشنبه چهارم اسفند ۱۴۰۱ ساعت 2:20 توسط زی زی گولو
|