تجربه ۹ ماه بارداری
دلم خواست تجربه ۹ ماه بارداریمو بنویسم ...
از اول فروردین منتظر بودم کپریود شم اما دردش بود ولی خبری ازش نبود...هرشب کلی بزن و برقص داشتیم و بپر بپر میکردم اما بازم پریود نمیشدم
ی شب ک داشتیم کلی ب شمالی میرقصیدیم ب خاله مگفتم خاله من اگر امروز با این همه رقصیدن پریود نشم قطعا حامله م...گفت شب برگشتنی میریم بیبی چکمیگیریم ...
بیبی چک گرفتیم و رفتیم خونه ی خاله م...
واقعا چون همیشه پریودام دیر میشد میگفتم الان میزنه منفی و منم از استرس در بیام فوری پریود میشم...
اما.... کم جیش کرده بودم روی تست و نشون نمیداد..دوباره جیش کردم روش و بلههه دوتا خط!!!
واقعا اصلا باورم نمبشد خاله و شوهر خاله م میخندیدن... میم ساکت بود و لبخند میزد ..خودمم ی دیقه میخندیدم ی دیقه میزدم تو سرم ک وای نهههه..
فرداش رفتم ازمایش خون دادم و همچنان درد پریود بووووود و بله خونم مثبت شد و خانواده ب کل فهمیدن...تاریخ ۵ فروردین ازمایشم مثبت شد
من اینجا اتفافات بزرگ زندگیمو ثبت میکنم ...