عوارض بارداری
از اولش با درد شروع شد...
دردی ک انگار پریود باشم دقیقا... ولی نبودم ...
کم کم بعد از چند روز حالت تهوع و بی میلی شروع شد...
بعد از ۶ هفته ک قلب تشکیل شد دیگه بالا اوردنام شروع شد...صبح ب صبح شب ب شب و گاهی حتی روزانه تا ۶ بار هم بالا میاوردم...
دوبار رفتم بیمارستان و رسما مرگ و ب چشمم دیدم...
یکبار از ساعت ۱۱ و نیم ۱۲ شب تا ۲ ..۲ ونیم شب توی خیابونا بودیم ک یجا منو فقط قبول کنن ...
رفتیم بیمارستان لاله میگفت باید برید بیمارستانی ک دکترت هست و بعد باز رفتیم بیمارستانی ک دکترم بود...فشارمو گرفتن و کلی ازم سوال کردن و نسخه دادن و رفتم سرم زدم...وقتی سرم میزدم خوب میشدم..وگرنه سردرد شدید داشتم و نبض سرم شدید میکوبید ...
تا سه ماه اولش کاملا هر روز بالا اوردم و سردرد داشتم تهوع داشتم ...دل درد داشتم ...نوسان خلق و خو و از هرررر بویی بدم میومد...مخصوصا از بوی شوینده ..صابون و شامپو و نرم کننده
..
از خونه مون بدم میومد بنظرم بو میداد...
ک خوب بعدا فهنیدم بوی نرم کننده ی لباسه وقتی لباسارو میشوریم توی خونه میمونه...
از بوی سگ و پرنده م بدم میومد...سمت طوطیم نمیرفتم کبقلش کنم...
۳ ماه اولی سختی و گذروندم واقعا سخت و وزن کم کردم..در عوض نی نی حالش خوب بود و وزن اضافه میکرد...
اون روزا همسرمم دوستم داشت.....
من اینجا اتفافات بزرگ زندگیمو ثبت میکنم ...