سوین م
سوین مامان
چقدر زود داری بزرگ میشی ..
الان راه میری میدویی متوجه ای
جوابمو با حرکت سرت میدی
اعتراض میکنی
حوصله ت سر میره و دختر تو فوق العاده ای
چقدر دلم تنگ میشه
من همین الانم دلم تنگه برای یک سالی ک گزشت
چ کم بقلت کردم کم ب خودم فشارت دادم کم نازت کردم ...
من خیلی کم ازت لذت بردم ..
از من دور نشو ... دق میکنم..
چ عزاب وجدانیه..چرا روزی نیست ک حس کنم کافی بودم براش؟
+ نوشته شده در سه شنبه یازدهم دی ۱۴۰۳ ساعت 5:17 توسط زی زی گولو
|
من اینجا اتفافات بزرگ زندگیمو ثبت میکنم ...