...نمیدونم
مدت هاست بقلش نکردم
حسی بهش ندارم
وقتی حرف میزنیم بحثمون میشه..دعواهامون خیلی زیاد شده..اکثرا وقتی همصحبت میشیم بحثمون میشه...
حس میکنمنیاز داره قرص مصرف کنه...
از کارش متنفرم .این چند روز ک فشار کارش هم هست و میگن کمیخوان جایگزین بیارن براش (ک چ بهتر)
خودم خیلی خسته م و حوصله مشکلات اون رو هم ندارم
وقتی میرفت با همکلراش خوش گذرونی نمیومد ب من بگه...
غم و غصه هاش فقط برای منه...
سوین دوسش نداره ...با سوین نمیسازه...هر وقت باهم تنهان دعواشون میشه و سوین گریه میکنه...
در واقع سوین اصلااااا دوسش نداره.
امسال اکر زندگیم بهتر نشه (قطعا) برای طلاق اقدام میکنم.
خدایا خودمو زندگیمو بچمو ب تو میسپارم.
به به چ تایمی ..اذان زد.
+ نوشته شده در دوشنبه یازدهم فروردین ۱۴۰۴ ساعت 4:29 توسط زی زی گولو
|